جناب صرافان زحمت کشیدن تشریف آوردن و خواستند که مصرع اول را تصحیح کنم؛ و نیز بیت آخر غزل را هم بیاورم چون به عقیده ایشون غزل بدون پایان بندی پا در هواست.

چشم! به دیده منت. ضمن اینکه این توضیح را ضروری میدونم که شعر را دقیقا به همین صورت توی ویژه نامه اصفهان زیبا دیدم. به نظرم زیبا اومد. به سختی کاغذپاره ای پیدا کردم و نوشتم.البته الآن که نگاه کردم دیدم هنوز توی وبلاگ آقای <شاعر> مصرع اول به همان صورت قدیمی است.
البته فوضولی توی کار جناب صرافانه اما به نظر من همون مصرع قشنگتره چرا که درسته که <راهی سمرقند است> با مصرع دوم بیشتر جور در میاد اما قطاری که یک سرش سمرقند است یه جور بی انتهائی درش نهفته است که خیلی زیباتر خط لب یار را توصیف میکنه!
ضمن اینکه یه فوضولی دیگه هم کردیم و اسم غزل را هم تغییر دادیم!

قطارِ خطّ لبت راهی سمرقند است ... بلیت یک سره‌ از اصفهان بگو چند است؟
عجب گلی زده‌ای باز گوشه‌ی مویت ... تو ای همیشه برنده! شماره‌ات چند است؟
به توپ گرد دلم باز دست رد نزنی ... مگر «نود» تو ندیدی عزیز من «هَند
 »
است
همین که می‌زنی‌اَش مثل بید می‌لرزم ... کلید کُنتر برق است یا که لبخند است؟
نگاه مست تو تبلیغ آب انگور است ... لبت نشان تجاری شرکت قند است
بِ ... بِ ... ببین که زبانم دوباره بند آمد ... زی... زی... زی
...
زیرِسر برق آن گلوبند است
نشسته نرمیِ شالی به روی شانه‌ی تو ... شبیه برف سفیدی که بر دماوند است
ادامه سر زلف تو زیر روسریت ... شبیه حل شدن دجله بین اروند است
دوباره شاعر «جغرافیَ» ت شدم، آخر  ... گلی جوانی و «تاریخ» از تو شرمنده ست
چرا اهالی این شهر عاشقت نشوند ... چنین که عطر تو در کوچه‌ها پراکنده است
به چشم‌های تو فرهادها نمی‌آیند ... نگاه تو پی یک صید آبرومند است
هنوز روح پدر بی‌قرار این عشق است ... هنوز مادر من داغدار فرزند است
هزار «قیصر» و «قاسم» فدای چشمانت ... بِکُش! حلال! مگر خون‌بهای ما چند است؟
غم است قسمت شاعر، که تُرک شیرازی ... همیشه سوگلی باغ خانه‌ی «زند
»
است
هر آنچه بر سرش آورده‌ای تو حقش بود ... دل سبک سرم از بس لجوج و یک دنده ‌ست
نگاه خسته‌ی عاشق کبوتر جَلدی است ... اگر چه می‌پرد اما همیشه پابند است
نسیم، عطر تو را صبح با خودش آورد ... و گفت: روزی عشاق با خداوند است
تو آمدی و غزل را دوباره دود گرفت ... نترس – آه کسی نیست - دود اسفند است

پ.ن: حالا تقصر ما چیه که شعر را با اون مصرع حفظ کردیم؟!